بخت گشاییبَخْتْ گُشایی، مجموعه اعمال و رفتارهایی که همراه با برخی آداب خاص مذهبی و جادویی برای گشایش بخت بسته دختران «دم بخت» و شوهر نرفته در خانه مانده و گشایش کار زنان «سیاه بخت» و کارِ بسته مردان صورت میگیرد. ۱ - پیشینهاعتقاد به نقش مؤثر بخت یا اقبال به عنوان نیرویی مستقل و پنهان در زندگی و سرنوشت آدمیان که پیشینهای کهن دارد، همراه با رواج سحر و جادو در رفع مصائب و مشکلات، اهمیت بخت و سرنوشت را در امور دنیوی مورد توجه عموم قرار داد و رفته رفته در ادبیات ، خصوصاً در فرهنگ عامه، راه یافت. [۱]
کتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، ج۱، ص۸۹، حاشیه، تهران، ۱۳۷۸ش.
۱.۱ - در ایران باستاندر ایران باستان به دست آوردن بخت خوب (بهره) تنها در گرو توسل به ایزدان بود [۲]
وندیداد، ترجمه محمد علی حسنی، بند ۱، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۷ق/۱۹۴۸م.
و به تعبیری آدمیزاده هیچگونه اختیار یا توانی در تغییر سرنوشت خود نداشت. [۳]
وندیداد، ترجمه محمد علی حسنی، بند ۹، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۷ق/۱۹۴۸م.
۱.۲ - در فرهنگ اسلامیدر فرهنگ اسلامی نیز باور به بخت و اقبال با تعابیر کم و بیش متفاوت و همراه با « قضا و قدر »، یا مشیت الهی تداول داشت و آن را نیرویی مستقل و تغییر ناپذیر تلقی میکردند و حضور آن را در زندگی و سرنوشت آدمیزادگان مؤثر میپنداشتند. [۴]
داعیالاسلام، محمد علی، فرهنگ نظام، ج۱، ص۶۰۹-۶۱۰، تهران، ۱۳۶۲ش.
[۵]
نفیسی، علی اکبر، فرهنگ، ج۱، ص۵۴۰، تهران، ۱۳۱۸ش.
۱.۳ - در ادبیاترفته رفته، مفاهیم بخت، سیاهبختی و نیکبختی در ادبیات نیز راه یافت و در میان شعرا و ادبا به کار میرفت و غالباً از بخت نیک و بخت بد سخن میگفتند. سعدی از بدبخت و نیکبخت، [۶]
سعدی، گلستان، به کوشش غلامحسین یوسفی، ج۱، ص۱۸۳، تهران، ۱۳۶۸ش.
و بختهمایون، [۷]
سعدی، گلستان، به کوشش غلامحسین یوسفی، ج۱، ص۹۵، تهران، ۱۳۶۸ش.
بخت نگون [۸]
سعدی، گلستان، به کوشش غلامحسین یوسفی، ج۱، ص۱۴۰، تهران، ۱۳۶۸ش.
و بخت بلند [۹]
سعدی، گلستان، به کوشش غلامحسین یوسفی، ج۱، ص۱۵۰، تهران، ۱۳۶۸ش.
مردم سخنها دارد. [۱۰]
سنایی، حدیقهالحقیقه، به کوشش مدرس رضوی، ج۱، ص۱۱۷، تهران، ۱۳۵۹ش.
بلعمی میگوید: «پس قابیل بنفرین شد و بخت بد بدو راه نمود». [۱۱]
بلعمی، محمد، تاریخ، به کوشش محمد تقی بهار، ج۱، ص۱۰۴، تهران، ۱۳۵۳ش.
باور به ارواح خبیث و شیطانی و موجودات وهمی آسیبرسان، و مداخله آنها در سرنوشت و زندگی انسان عقیده عامه را در بسته شدن و سیاه شدن بخت و اقبال انسان توسط این نیروهای مرموز تقویت کرد و مردم را به پارهای اعمال جادویی برای گشایش بخت واداشت. بختگشایی، خصوصاً در میان دخترانِ در خانه مانده و به شوهر نرفته و زنان سیاه بختی که در زندگی زناشویی خود دچار مشکل بودند، همچنین در میان مردانی که کارشان گره خورده و بسته شده بود و در پیشبرد کارها توفیق نداشتند، رواج یافت.۲ - اوقات بختگشاییبختگشایی معمولاً در اوقات و یا ایام معینی صورت میگرفت. این ایام غالباً مقارن با جشنهای قومی - ملی و مذهبی بود. در بیشتر نقاط ایران، بختگشایی در شب چهارشنبه سوری ، روز سیزده به در ، ایام نوروز (به خصوص روزهای اول سال نو)، شبهای احیا (۱۹ و ۲۱ و ۲۳ رمضان)، شب ۲۷ رمضان (شب مرگ ابن ملجم )، شبهای جمعه ، هنگام نمازگزاردن و مراسم عقد و عروسی و ختنه کردن پسران برگذار میشد. ۳ - مکانهای بختگشاییاعمال بخت گشایی را معمولاً در مکانهای خاص و معینی انجام میدادند. پای منار مساجد ، درون شبستان مساجد، امامزادهها، اماکن مقدس مسیحیان و یهودیان، میادین بزرگ شهر، معابر پر رفت و آمد، کنار رودخانهها، سبزهزارها، گرمابههای یهودیان، دباغخانهها و آرامگاهها از جمله مکانهای اجرای اعمال بختگشایی بودند. ۴ - آداب بختگشاییبختگشایی در نقاط مختلف ایران معمولاً با مجموعهای رفتار و اعمال مذهبی مانند خواندن دعا و آیات قرآنی ، گرفتن روزه ، روضهخوانی و نذر و نیاز همراه بوده است. مثلاً در شب احیا هنگام خواندن دعای جوشن کبیر ، زنان یزدی ۱۰۰ گره به طنابی میزدند و آن را به گردن دختر دم بخت میآویختند تا بختش باز شود. [۱۲]
وکیلیان، احمد، رمضان در فرهنگ مردم، ج۱، ص۱۱۱-۱۱۲، تهران، ۱۳۷۰ش.
تهرانیها برای گشایش بخت و کار نخستین آیات سورههای فتح، نصر، کوثر و آیه ۱۹ سوره شوری را بر روی کاسهای مینوشتند و با آب آن کاسه غسل میکردند و یا آب کاسه را در خانه و دکان میپاشیدند. [۱۷]
شهری، جعفر، طهران قدیم، ج۴، ص۵۱۹، تهران، ۱۳۷۱ش.
همچنین آیات ۹۶ تا ۹۹ سوره بقره را روی رقعههایی مینوشتند و دختران دم بخت آنها را به خود میآویختند؛ یا نام پسر مورد نظر برای ازدواج را همراه نام مادرش با آیه ۱۰ سوره مائده روی رقعه یا پارچهای مینوشتند و مقداری از خاک گذرگاه پسر را بر آن میپاشیدند و به لباس دختر میآویختند. [۲۰]
آداب و رسوم و اعتقادات عامه، ایرانشهر، ج۱، ص۱۷۹، تهران، ۱۳۴۲ش/۱۹۶۳م، ج ۱.
از آداب دیگر بخت گشایی خواندن سوره یاسین بر خرما و خیرات آن در شب جمعه بود. در این بختگشایی برای هر سال از عمر دختر ۱۲ دانه خرما بر میداشتند و یک بار سوره یاسین را میخواندند و بر آنها میدمیدند. [۲۱]
شهری، جعفر، طهران قدیم، ج۴، ص۵۱۸، تهران، ۱۳۷۱ش.
روضهخوانی و روزهداری نیز از اعمال دیگر بختگشایی بود. در یزد زنان حاجتمند نذر میکردند که در صورت بر آورده شدن حاجتشان از روز ۱۹ یا ۲۰ یا ۲۱ تا شب ۲۷ رمضان روضه قنبر که مخصوص زنان است، بخوانند. [۲۲]
وکیلیان، احمد، رمضان در فرهنگ مردم، ج۱، ص۱۰۰، تهران، ۱۳۷۰ش.
در میان کردها و مردم ارومیه و زنجان رسم بود که زنان پس از برآورده شدن حاجتشان، ۳ یا ۵ یا ۷ سال در ۳ شب جمعه آخر چله بزرگ یا اولین شب چله کوچک زمستان «قاووت» درست میکردند. [۲۳]
انجوی شیرازی، ابوالقاسم، زمستان، ج۲، ص۱۲۸-۱۳۱، تهران، ۱۳۵۴ش.
بختگشایی با آب قرآن نیز معمول بود. مثلاً دختر شوهر نرفته در روز جمعه آخر ماه رمضان از آبی که در برابر قرآن وزن کرده بودند، به صورت و بدنش میزد. [۲۴]
کتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، ج۱، ص۹۴، تهران، ۱۳۷۸ش.
وارونه سر کردن چادر نماز به هنگام خواندن نماز، نذر خواندن مولودی و بستن حنای «سی تبارک» از آداب دیگر بختگشایی بودند. حنای «سی تبارک» حنایی بود که در طول ماه رمضان هر روز یک بار سوره تبارک را به آن خوانده و دمیده باشند. این حنا را در شب عید فطر بر سر دختر دم بخت میمالیدند و معتقد بودند که تا عید دیگر بختش باز میشود. [۲۶]
کتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، ج۱، ص۹۵-۹۶، تهران، ۱۳۷۸ش.
[۲۷]
کتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، ج۱، ص۹۸، تهران، ۱۳۷۸ش.
در برخی از گورستانها و زیارتگاهها، مانند «عباسیه» (زیارتگاه علی بن مهزیار ) در اهواز و مقبره « خضر » در آمل اعمال بختگشایی را همراه مراسم مذهبی خاصی انجام میدادند. [۲۸]
شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، ج۱، ص۹۰-۹۱، تهران، ۱۳۶۳ش.
رفتن به مسجد فتح شیراز در محله یهودیان و روشن کردن شمع در آن در روز جمعه آخر ماه رمضان؛ [۲۹]
وکیلیان، احمد، رمضان در فرهنگ مردم، ج۱، ص۱۵۳-۱۵۴، تهران، ۱۳۷۰ش.
قرار دادن شمع روشن در آخرین پله منبر مسجد جامع شیراز و پختن حلوا در زیر آن منبر توسط دختر دم بخت؛ دست گذاشتن روی سنگ سیاه مسجد با این باور که اگر دست عرق کند حاجت برآورده میشود؛ [۳۰]
فقیری، ابوالقاسم، ترانههای محلی، ج۱، ص۱۳۷، شیراز، ۱۳۴۲ش.
گرفتن پارچه از ۷ زن فاطمه نام و دوختن پیراهن مراد از پارچهها به کمک ۷ دختر نابالغ؛ [۳۱]
مولانا، غلامرضا، تاریخ بروجرد، ج۱، ص۱۱۲-۱۱۳، ۱۳۵۳ش.
و توسل به اماکن مقدس مسیحیان [۳۲]
کتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، ج۱، ص۹۶، تهران، ۱۳۷۸ش.
نیز از آداب دیگر در بخت گشاییها بودهاند.۴.۱ - نقش عدد۷در بعضی از بخت گشاییهای همراه با اعمال مذهبی، عدد ۷ نقش مهمی داشت و هر یک از اعمال را ۷ بار تکرار میکردند، مانند نوشتن ۷ بار سوره حمد روی ۷ تکه از لباس و دفن کردن آن در ۷ قبر یا قبرستان؛ [۳۳]
شهری، جعفر، طهران قدیم، ج۴، ص۵۱۸، تهران، ۱۳۷۱ش.
گرفتن روزه مرتضی علی و گشودن آن با آب ۷ چاه از ۷ خانه؛ [۳۴]
آقا جمال خوانساری، محمد، عقائدالنساء، به کوشش محمود کتیرایی، ج۱، ص۷، تهران، ۱۳۴۹ش.
شستن رقعه دعا در آب و نوشیدن آن در ۷ روز؛ [۳۵]
کتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، ج۱، ص۹۱، تهران، ۱۳۷۸ش.
تهیه آب از ۷ گَری. (یعنی از ۷ شغلی که نام آن پسوند گری داشت، مانند مسگری، زرگری و...) این آب را در روز جمعه ، پس از غسل جمعه و خواندن ۲ رکعت نماز حاجت، با جام «باطل سحر» روی سر دخترِ در خانه مانده که رو به قبله میایستاد، میریختند. [۳۶]
کتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، ج۱، ص۹۷، تهران، ۱۳۷۸ش.
۵ - آداب جادوییاین آداب ریشه در باورهای عامیانه و فرهنگهای کهن و سنتی مردم داشته، و عمدتاً در روز سیزده به در ، شب چهارشنبه سوری و شب ۲۷ رمضان انجام میگرفته است. در این نوع بخت گشاییها اشیاء و وسایلی به کار میبردند که برخی از آنها جنبه نمادین داشتند؛ مثلاً توپ مروارید در میدان ارک تهران یکی از وسایل بختگشایی زنان تهرانی بود. در شبهای چهارشنبه سوری، زنان تیره بخت و دختران بیشوهر یا دم بخت به نیت باز شدن بختشان روی لوله توپ سوار میشدند و از روی آن سُر میخوردند و یا از زیر آن عبور میکردند و به آن دخیل میبستند. [۳۷]
هدایت، صادق، نیرنگستان، ج۱، ص۱۵۰، تهران، ۱۳۱۱ش.
[۳۸]
شهری، جعفر، طهران قدیم، ج۳، ص۳۶۴، تهران، ۱۳۷۱ش.
[۳۹]
نفیسی، سعید، چهارشنبه سوری، ج۱، ص۸۵۳، مهر، تهران، ۱۳۱۳ش، س ۱، شم ۱۱.
[۴۰]
نفیسی، سعید، چهارشنبه سوری، ج۱، ص۸۵۴، مهر، تهران، ۱۳۱۳ش، س ۱، شم ۱۱.
[۴۱]
بلوکباشی، علی، چهارشنبه سوری، هنر و مردم، ج۱، ص۵، تهران، ۱۳۴۶ش، شم ۵۳ و ۵۴.
[۴۲]
پورکریم، هوشنگ، آیین چهارشنبه سوری در ایران، تهران، ج۱، ص۱۶، ۱۳۴۸ش، شم ۷۷ و ۷۸.
[۴۳]
پورکریم، هوشنگ، آیین چهارشنبه سوری در ایران، تهران، ج۱، ص۲۱، ۱۳۴۸ش، شم ۷۷ و ۷۸.
نشستن دختران روی مالبند آسیابی که به کمک اسب حرکت میکرد و دوبار چرخیدن به دور محور آسیاب؛ [۴۴]
پولاک، یاکوب ادوارد، سفرنامه، ترجمه کیکاووس جهانداری، ج۱، ص۱۵۶، تهران، ۱۳۶۱ش.
گشتن به دور جوغن (هاون سنگی) در خاتون قیامت شیراز ؛ سوار شدن روی شیر سنگی همدان ؛ و ۳ بار عبور کردن از سوراخ تخته سنگی به نام «سنگ سوراخی» در قریه مورگان اصفهان در شبهای جمعه نیز از جمله اعمال جادویی بختگشایی بودند. [۴۵]
هدایت، صادق، نیرنگستان، ج۱، ص۱۵۸-۱۵۹، تهران، ۱۳۱۱ش.
[۴۶]
شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، ج۱، ص۸۹ -۹۰، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۴۷]
پورکریم، هوشنگ، آیین چهارشنبه سوری در ایران، تهران، ج۱، ص۱۶، ۱۳۴۸ش، شم ۷۷ و ۷۸.
بختگشایی با باز کردن نخ یا گشودن قفل نیز متداول بود. برخی باور داشتند که گشوده شدن هر چیزِ بسته به گشایش بخت بسته و نیکبختی انسان کمک میکند. مثلاً زنان خراسانی نخ سفیدی به دو انگشت شست خود میبستند و در چهارشنبه سوری کنار جوی آبی مینشستند تا عابری بیاید و این نخ را باز کند؛ [۴۸]
پورکریم، هوشنگ، آیین چهارشنبه سوری در ایران، تهران، ج۱، ص۲۱، ۱۳۴۸ش، شم ۷۷ و ۷۸.
[۴۹]
شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، ج۱، ص۸۵، تهران، ۱۳۶۳ش.
یا پیردختران اصفهانی در شب چهارشنبه سوری، ۴ طرف یک چهار راه را نخ میبستند تا عابری نخ را پاره کند و با پاره شدن نخ بختشان گشوده شود و در آن سال به خانه شوهر بروند. [۵۰]
پورکریم، هوشنگ، آیین چهارشنبه سوری در ایران، تهران، ج۱، ص۲۱، ۱۳۴۸ش، شم ۷۷ و ۷۸.
گاهی بخت بسته را با باز کردن قفل بسته میگشودند، مثلاً در شب چهارشنبه سوری یا شب ۲۷ رمضان، دختران دم بخت مشهدی و تهرانی قفلی را به گوشه چادر خود میبستند، یا به گردن میآویختند و در پای منار مساجد، یا در گذرگاهها منتظر میماندند تا رهگذری قفل را از چادر یا گردن آنها بگشاید. [۵۱]
نفیسی، سعید، چهارشنبه سوری، ج۱، ص۸۴۹، مهر، تهران، ۱۳۱۳ش، س ۱، شم ۱۱.
[۵۲]
کتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، ج۱، ص۹۶، تهران، ۱۳۷۸ش.
[۵۳]
شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، ج۱، ص۸۶، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۵۴]
بلوکباشی، علی، چهارشنبه سوری، هنر و مردم، ج۱، ص۵، تهران، ۱۳۴۶ش، شم ۵۳ و ۵۴.
[۵۵]
پورکریم، هوشنگ، آیین چهارشنبه سوری در ایران، تهران، ج۱، ص۲۱-۲۲، ۱۳۴۸ش، شم ۷۷ و ۷۸.
گاهی با شکستن، یا پاره کردن چیزی بختگشایی میکردند و معتقد بودند که با این عمل، طلسم بخت بستهشان شکسته و گشوده خواهد شد. شکستن گردو با پا؛ روشن کردن شمع سر چاههای دباغخانه در مشهد ؛ [۵۶]
شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، ج۱، ص۸۶، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۵۷]
پورکریم، هوشنگ، آیین چهارشنبه سوری در ایران، تهران، ج۱، ص۲۲، ۱۳۴۸ش، شم ۷۷ و ۷۸.
[۵۸]
بلوکباشی، علی، چهارشنبه سوری، هنر و مردم، ج۱، ص۵، تهران، ۱۳۴۶ش، شم ۵۳ و ۵۴.
شکستن گردو با باسن روی پلههای راهرو منار جنبان اصفهان، همراه با خواندن شعری با این مضمون که ای منار از حرف من نرنج و به من (دختر دم بخت) کمک کن تا شوهردار شوم؛ [۵۹]
آقا جمال خوانساری، محمد، عقائدالنساء، به کوشش محمود کتیرایی، تهران، ۱۳۴۹ش.
[۶۰]
هدایت، صادق، نیرنگستان، ج۱، ص۱۵۸، تهران، ۱۳۱۱ش.
عبور دادن دختران دم بخت از میان کمان پنبه زنی، با این باور که وقتی زه کمان پاره شود، بخت دختران نیز باز میشود؛ [۶۱]
ذاکرزاده، امیرحسین، سرگذشت تهران، ج۱، ص۲۸۱، ۱۳۷۳ش.
بستن و گره زدن سبزه به یکدیگر در روز سیزده به در؛ بستن نخ ابریشم سبز به سر؛ (این نخ را به سوزن میکشند و هنگام عقد بستن عروس به چادر او فرو میکنند و بعد بر سر میزنند) بستن مقداری از حنای سر عروس بر سر دختر دمِ بخت؛ و بستن حبهای قند به شاخهای از «نوند» (بوته اسفند) از جمله اعمالی بودند که در بختگشاییها رواج داشتند. [۶۲]
کتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، ج۱، ص۹۵، تهران، ۱۳۷۸ش.
[۶۳]
آقا جمال خوانساری، محمد، عقائدالنساء، به کوشش محمود کتیرایی، ج۱، ص۹، تهران، ۱۳۴۹ش.
[۶۴]
صفینژاد، جواد، طالب آباد، ج۱، ص۴۳۷، تهران، ۱۳۵۵ش.
[۶۵]
هدایت، صادق، نیرنگستان، ج۱، ص۱۵۴، تهران، ۱۳۱۱ش.
[۶۶]
همایونی، صادق، آداب و رسوم مردم شیراز، ج۱، ص۴۵۷، شیراز، ۱۳۵۳ش.
گرمابه نیز نقش مهمی در بختگشایی داشت. در اصفهان مردم در شب چهارشنبه به حمام شیخ بهایی میرفتند و با جام موسوم به «چهل کلید» آب بر سر و روی خود میریختند. [۶۷]
هدایت، صادق، نیرنگستان، ج۱، ص۱۵۹، تهران، ۱۳۱۱ش.
چهل کلید جام کوچک برنجین یا مسینی است که در درون و روی آن «چهار قل» (۴ سوره از سورههای قرآن ) و آیههایی از سوره یاسین و دعاهایی کندهاند؛ همچنین به حمام یهودیها میرفتند و در ۴ گوشه حمام به سر و رویشان آب میزدند. [۶۸]
کتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، ج۱، ص۹۱، تهران، ۱۳۷۸ش.
[۶۹]
شهری، جعفر، طهران قدیم، ج۴، ص۵۱۹، تهران، ۱۳۷۱ش.
شیرازیها نیز به سعدیه میرفتند و با جام چهل کلید از آب سعدیه روی خود میریختند، یا در حوض سعدیه آب تنی میکردند. [۷۰]
همایونی، صادق، آداب و رسوم مردم شیراز، ج۱، ص۱۸، شیراز، ۱۳۵۳ش.
[۷۱]
پورکریم، هوشنگ، آیین چهارشنبه سوری در ایران، تهران، ج۱، ص۲۸، ۱۳۴۸ش، شم ۷۷ و ۷۸.
با آب دباغخانه نیز بختگشایی میکردند. در تهران و رشت شب چهارشنبه سوری، زنان و دختران به دباغخانهها میرفتند و با عبور از روی چاههای هفتگانه دباغخانه، از هر چاه مقداری آب به سر و صورتشان میزدند و یا مقداری از آن را برای غسل کردن به همراه میبردند. [۷۲]
شهری، جعفر، تاریخ اجتماعی ایران، ج۲، ص۴۴، تهران، ۱۳۶۷ش.
[۷۳]
بلوکباشی، علی، چهارشنبه سوری، هنر و مردم، ج۱، ص۵، تهران، ۱۳۴۶ش، شم ۵۳ و ۵۴.
[۷۴]
هدایت، صادق، نیرنگستان، ج۱، ص۱۵۸، تهران، ۱۳۱۱ش.
[۷۵]
نفیسی، سعید، چهارشنبه سوری، ج۱، ص۸۵۱، مهر، تهران، ۱۳۱۳ش، س ۱، شم ۱۱.
دوختن و پوشیدن پیراهن مراد با آدابی خاص و به سر کردن چادر مراد نیز از اعمال دیگر بختگشایی بود. [۷۶]
کتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، ج۱، ص۹۱-۹۳، تهران، ۱۳۷۸ش.
مثلاً در لاریجان دختران دم بخت و زنان حاجتمند در شب چهارشنبه سوری کیسهای میدوختند و به مسجد میرفتند و از مردم پول جمعآوری میکردند و در کیسه میریختند؛ از آن پول پارچه میخریدند و از پارچه پیراهن مراد میدوختند و میپوشیدند. [۷۷]
پورکریم، هوشنگ، آیین چهارشنبه سوری در ایران، تهران، ج۱، ص۲۱، ۱۳۴۸ش، شم ۷۷ و ۷۸.
[۷۸]
کتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، ج۱، ص۹۱-۹۳، تهران، ۱۳۷۸ش.
اینگونه اعمال معمولاً در شبهای ۲۷ رمضان و با اندکی تفاوت در تهران، بروجرد و کرج نیز رایج بوده است. [۷۹]
شهری، جعفر، طهران قدیم، ج۳، ص۳۷۰، تهران، ۱۳۷۱ش.
[۸۰]
ذاکرزاده، امیرحسین، سرگذشت تهران، ج۱، ص۲۸۲، ۱۳۷۳ش.
[۸۱]
مولانا، غلامرضا، تاریخ بروجرد، ج۱، ص۱۱۲-۱۱۳، ۱۳۵۳ش.
[۸۲]
وکیلیان، احمد، رمضان در فرهنگ مردم، ج۱، ص۱۲۶، تهران، ۱۳۷۰ش.
۵.۱ - نقش عدد۳گاهی اعمال بختگشایی را با تکرار عملی در ۳ مرتبه، یا در ۳ مکان مختلف انجام میدادند. اعتقاد عامه بر این بود که انجام دادن ۳ بار کاری بخت را میگشاید، مثلاً دختران شیرازی در جمعه «اَلْوِدُی» یا «الوداعی» (جمعه آخر ماه رمضان) به مسجد جامع شیراز رفته، ۳ بار از منبر بالا میرفتند و اعتقاد داشتند که پس از ۳ روز ، یا ۳ هفته ، یا ۳ ماه بختشان باز میشود. [۸۳]
وکیلیان، احمد، رمضان در فرهنگ مردم، ج۱، ص۱۵۲-۱۵۳، تهران، ۱۳۷۰ش.
دختران یا زنان حاجتمند تهرانی برای خریدن کندر ، وشا و اسپند در شب چهارشنبه سوری به ۳ دکان رو به قبله میرفتند، از دو دکان جویا میشدند، ولی از دکان سوم آنها را میخریدند و به خانه میبردند و برای گشودن بخت و کار خود دود میکردند، [۸۴]
بلوکباشی، علی، چهارشنبه سوری، هنر و مردم، ج۱، ص۶، تهران، ۱۳۴۶ش، شم ۵۳ و ۵۴.
یا ۳ بار روزهای شنبه به حمام یهودیها میرفتند. [۸۵]
کتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، ج۱، ص۹۱، تهران، ۱۳۷۸ش.
۴.۱ - نقش عدد۷گاهی با ۷ بار تکرار اعمال بختگشایی دیو شر را از بخت بستگان دور میکردند. تکرار اعمال در ۷ بار احتمالاً متأثر است از اعتقاد ایرانیان باستان به قوای هفتگانه شر و تباهی که اهریمن سردسته آنها بود. [۸۶]
معین، محمد، مزدیسنا و ادب فارسی، ج۱، ص۲۴۴- ۲۴۵، تهران، ۱۳۳۸ش.
زدن ۷ گره به دو ساقه سبزه در روز سیزده به در، [۸۷]
شهری، جعفر، طهران قدیم، ج۴، ص۱۳۹، تهران، ۱۳۷۱ش.
۷ بار چرخش به دور حیاط خانه و ۷ بار گفتن «بختم واشد»، [۸۸]
شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، ج۱، ص۸۵، تهران، ۱۳۶۳ش.
بردن دختران به آب انبار و زدن ۷ گره بر لباسشان و گشودن گرهها توسط پسران نابالغ، [۸۹]
نفیسی، سعید، چهارشنبه سوری، ج۱، ص۸۵۴، مهر، تهران، ۱۳۱۳ش، س ۱، شم ۱۱.
شکستن ۷ گردو در سر چاه دباغخانه و روشن کردن ۷ شمع روی هر چاه، [۹۰]
پورکریم، هوشنگ، آیین چهارشنبه سوری در ایران، تهران، ج۱، ص۲۲، ۱۳۴۸ش، شم ۷۷ و ۷۸.
تهیه آجیل ۷ مغز (آجیل چهارشنبه سوری) از دکانهای رو به قبله و تقسیم آن میان خویشان و آشنایان [۹۱]
بلوکباشی، علی، چهارشنبه سوری، هنر و مردم، ج۱، ص۶، تهران، ۱۳۴۶ش، شم ۵۳ و ۵۴.
از اعمال بختگشایی بودهاند.۶ - آداب دیگردر اردکان در شب ۲۷ رمضان با «کَمْچَلی (ملاقه) زدن»، و در رفسنجان با «کلید زنی» به نیت بخت گشایی خوراکیهایی جمعآوری میکردند و میخوردند؛ [۹۲]
وکیلیان، احمد، رمضان در فرهنگ مردم، ج۱، ص۱۲۳، تهران، ۱۳۷۰ش.
شبیه این اعمال را دختران شوهر نرفته تهرانی در شب چهارشنبهسوری با قاشق چوبی و الک آردی انجام میدادند. [۹۳]
کتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، ج۱، ص۹۵-۹۶، تهران، ۱۳۷۸ش.
بیرون راندن دختران دم بخت در شب چهارشنبه سوری از خانه و دنبال کردن آنها با چوب نیم سوز زیر دیگ در تهران؛ [۹۴]
بلوکباشی، علی، چهارشنبه سوری، هنر و مردم، ج۱، ص۵، تهران، ۱۳۴۶ش، شم ۵۳ و ۵۴.
[۹۵]
کتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، ج۱، ص۹۸، تهران، ۱۳۷۸ش.
خاک کردن دل گوسفندِ سر سیاه در زیر منبر مسجد، با این باور که با پوسیدن دل، بخت دختر نیز باز میشود؛ [۹۶]
شهری، جعفر، طهران قدیم، ج۴، ص۵۱۹، تهران، ۱۳۷۱ش.
به سر کردن چادری که آن را از میان روده گوسفند قربانی، یا نذری گذراندهاند؛ [۹۷]
کتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، ج۱، ص۹۱، تهران، ۱۳۷۸ش.
[۹۸]
ذاکرزاده، امیرحسین، سرگذشت تهران، ج۱، ص۲۸۱، ۱۳۷۳ش.
عبور از روی جسد مرده حیوان ، یا انسان ، یا تابوت خالی؛ [۹۹]
مولانا، غلامرضا، تاریخ بروجرد، ج۱، ص۱۱۲، ۱۳۵۳ش.
پوشیدن لباس نو و به هم زدن «آش بی بی سهشنبه» با کفگیر مسی سوراخ دار؛ [۱۰۰]
وکیلیان، احمد، رمضان در فرهنگ مردم، ج۱، ص۱۸۰، تهران، ۱۳۷۰ش.
پرتاب سنگریزه به بالای آرامگاه شیخ ابوالحسن خرقانی در شاهرود ، با این باور که اگر سنگ ریزه به پایین نیفتد، بختشان در سال نو باز خواهد شد؛ [۱۰۱]
شریعتزاده، علی اصغر، فرهنگ مردم شاهرود، ج۱، ص۴۶۶، تهران، ۱۳۷۱ش.
تکان دادن سفره عقد روی سر دختران شوهر نرفته؛ [۱۰۲]
کتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، ج۱، ص۹۱، تهران، ۱۳۷۸ش.
پختن قیمه پلو و مخلوط کردن آن با باقی مانده پلو عروسی، و خیرات آن توسط دختران شوهر نرفته؛ انداختن چادر سیاه دختر دم بخت از بالای منار مسجد به پایین همزمان با وضو گرفتن مردان در ظهر روز ۲۷ رمضان با این باور که اگر چادر روی سر مردی بیفتد، همان سال دختر به شوهر میرود؛ [۱۰۳]
کتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، ج۱، ص۹۵، تهران، ۱۳۷۸ش.
[۱۰۴]
کتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، ج۱، ص۹۹، تهران، ۱۳۷۸ش.
پریدن از روی آتش چهارشنبه سوری و گفتن «بختم را باز کن چهارشنبه»؛ [۱۰۵]
پورکریم، هوشنگ، آیین چهارشنبه سوری در ایران، تهران، ج۱، ص۱۹، ۱۳۴۸ش، شم ۷۷ و ۷۸.
دعا کردن دختران بیشوهر برای باز شدن بخت در وقت ختنه کردن پسران؛ [۱۰۶]
آقا جمال خوانساری محمد عقائدالنساء، به کوشش محمود کتیرایی، ج۱، ص۳۱، تهران، ۱۳۴۹ش.
قاپیدن حنای عروسی از دست عروس توسط دختران در کردستان؛ [۱۰۷]
افندی بایزیدی، محمود، آداب و رسوم کردان، به کوشش الکساندر ژابا، ج۱، ص۱۸۶، تهران، ۱۳۶۹ش.
نشستن روی چرخ کوزهگری و شکستن ۷ گردو؛ [۱۰۸]
شکورزاده ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، ج۱، ص۸۳، تهران، ۱۳۶۳ش.
خریدن «وشای عاطل و باطل» (سرگین الاغ ماده) از عطار رو به قبله و مالیدن آن در غروب چهارشنبه آخر سال به صورت دختران بیشوهر؛ [۱۰۹]
شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، ج۱، ص۸۴، تهران، ۱۳۶۳ش.
آتش افروختن با «سر چینه» (کاه ساقه برنج ) و پریدن دختران از روی آن؛ و یا رفتن به «چلاخانه» (سلاخ خانه) و گشودن بندی از لباس دختران توسط پسران نابالغ در رشت [۱۱۰]
نفیسی، سعید، چهارشنبه سوری، ج۱، ص۸۵۴، مهر، تهران، ۱۳۱۳ش، س ۱، شم ۱۱.
از جمله آداب بختگشایی بودند. رمالان نیز عموماً با طلسم بختگشایی میکردند، مثلاً در تهران و ممسنی با ساختن طلسمی و ترسیم و نوشتن خطوط و اعداد روی تکههایی از کاغذ بخت دختران و زنان را میگشودند. [۱۱۱]
مجیدی کرایی، نور محمد، تاریخ و جغرافیای ممسنی، ج۱، ص۴۸۴-۴۸۵، تهران، ۱۳۷۱ش.
۷ - فهرست منابع(۱) آداب و رسوم و اعتقادات عامه، ایرانشهر، تهران، ۱۳۴۲ش/۱۹۶۳م، ج ۱. (۲) آقا جمال خوانساری، محمد، عقائدالنساء، به کوشش محمود کتیرایی، تهران، ۱۳۴۹ش. (۳) افندی بایزیدی، محمود، آداب و رسوم کردان، به کوشش الکساندر ژابا، تهران، ۱۳۶۹ش. (۴) انجوی شیرازی، ابوالقاسم، زمستان، تهران، ۱۳۵۴ش. (۵) بلعمی، محمد، تاریخ، به کوشش محمد تقی بهار، تهران، ۱۳۵۳ش. (۶) بلوکباشی، علی، چهارشنبه سوری، هنر و مردم، تهران، ۱۳۴۶ش، شم ۵۳ و ۵۴. (۷) پورکریم، هوشنگ، آیین چهارشنبه سوری در ایران، تهران، ۱۳۴۸ش، شم ۷۷ و ۷۸. (۸) پولاک، یاکوب ادوارد، سفرنامه، ترجمه کیکاووس جهانداری، تهران، ۱۳۶۱ش. (۹) داعیالاسلام، محمد علی، فرهنگ نظام، تهران، ۱۳۶۲ش. (۱۰) ذاکرزاده، امیرحسین، سرگذشت تهران، ۱۳۷۳ش. (۱۱) سعدی، گلستان، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۶۸ش. (۱۲) سنایی، حدیقهالحقیقه، به کوشش مدرس رضوی، تهران، ۱۳۵۹ش. (۱۳) شریعتزاده، علی اصغر، فرهنگ مردم شاهرود، تهران، ۱۳۷۱ش. (۱۴) شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، ۱۳۶۳ش. (۱۵) شهری، جعفر، تاریخ اجتماعی ایران، تهران، ۱۳۶۷ش. (۱۶) شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، ۱۳۷۱ش. (۱۷) صفینژاد، جواد، طالب آباد، تهران، ۱۳۵۵ش. (۱۸) فقیری، ابوالقاسم، ترانههای محلی، شیراز، ۱۳۴۲ش. (۱۹) قرآن کریم. (۲۰) کتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، تهران، ۱۳۷۸ش. (۲۱) مجیدی کرایی، نور محمد، تاریخ و جغرافیای ممسنی، تهران، ۱۳۷۱ش. (۲۲) معین، محمد، مزدیسنا و ادب فارسی، تهران، ۱۳۳۸ش. (۲۳) مولانا، غلامرضا، تاریخ بروجرد، ۱۳۵۳ش. (۲۴) نفیسی، سعید، چهارشنبه سوری، مهر، تهران، ۱۳۱۳ش، س ۱، شم ۱۱. (۲۵) نفیسی، علی اکبر، فرهنگ، تهران، ۱۳۱۸ش. (۲۶) وکیلیان، احمد، رمضان در فرهنگ مردم، تهران، ۱۳۷۰ش. (۲۷) وندیداد، ترجمه محمد علی حسنی، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۷ق/۱۹۴۸م. (۲۸) هدایت، صادق، نیرنگستان، تهران، ۱۳۱۱ش. (۲۹) همایونی، صادق، آداب و رسوم مردم شیراز، شیراز، ۱۳۵۳ش. ۸ - پانویس
۹ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «بخت گشایی»، ج۱۱، ص۴۵۶۵. |